توضیحات
خاطره ای از زنده یاد استاد بهمن بیگی: (نشریه مقام موسیقایی، اسفند 1382 و فروردین 1383) من پس از فراغت از تحصیل دانشگاهی و گشت و گذاری در ایل، به مسند و مقامی کوچک در بانک ملی تهران دست یافتم، ولی ارقام و اعداد نتوانستند ذوق مختصرم را در کار نویسندگی بخشکانند و کتابچه ای درباره ی آداب و رسوم عشایری انتشار دادم. کتابچه ام را عده ای از نام آوران ادب پسندیدند و با نوشته هایی محبت آمیز در نشریه های معتبر روز، سرم را به آسمان رساندند! انتشار این کتاب سبب شد که من به یکی از محافل ادبی بزرگ آن زمان راه یابم. ستاره ی این محفل ، نویسنده ی معروف ایران صادق هدایت بود. این انجمن غیر رسمی و دوستانه صبح های زمستان در سالن کافه فردوس و عصرهای تابستان در حیاط رستوران کنتینانتال که هر دو در خیابان استامبول بودند تشکیل می شد. گروهی از استادان دانشگاه، نویسندگان شهیر و هنرمندان برجسته ، هر کس به خرج خود دور هم جمع می شدند، چای و قهوه میخوردند و به بحث و گفتگو می پرداختند. گفتگوها شیرین و آموزنده بود و صادق مثل نگینی گران بها در میان چنان حلقه طلایی می درخشید... حق تکثیر: آزاد