براهین اثبات وجود خدا در آثار اسپینوزا

براهین اثبات وجود خدا در آثار اسپینوزا

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • نویسنده : عبدالرزاق حسامی فر

توضیحات

. از زمانی که انسان پا به عرصه حیات نهاد و بر قدرت اندیشیدن خود آگاه گردید و به تعامل با هم نوعان خود و تجربه دنیای اطراف خویش دست زد، به وجود تفاوت هایش در تصورات مختلف نسبت به اشیاء و مفاهیم ذهنی با دیگران پی برد . یکی از این تفاوت ها که تا امروز نیز ادامه داشته وبرطرف نگردیده و انسان در مورد آن به دیدگاه و تصوری مشترک نرسیده است ، تصور ذات خداوند و صفات اوست. باروخ اسپینوزا فیلسوف هلندی قرن ۱۷ در زمره محدود فلاسفه ایست که به صورت جامع به این موضوع پرداخته و خداوند و صفاتش را تا آنجا که عمر کوتاهش به وی اجازه داده مورد بررسی و تامل قرار داده است. او در کتاب جاویدان خود (اخلاق) به تصورات ناصحیح عوام در مورد خداوند پرداخته و سعی در برطرف کردن آن داشته است که ما در این مقاله بدون کم و کاست و بدون اعمال نظرات شخصی به تصورات ناصحیح عوام به زعم وی و از زبان او اشاره خواهیم کرد. اسپینوزا معتقد است که تمامی صفات و خصوصیاتی که ما به خداوند نسبت میدهیم خلاف آن چیزی است که ممکن است در ذات خداوند باشد .او معتقد است صفاتی که ما به خداوند و طبیعت نسبت میدهیم در واقع چیزی نیست مگر مفاهیمی قراردادی که حاصل و دست پرورده ذهن ما هستند . او خداوند را از صفات انسانی چون خشم و خشنودی و … مبرا میداند و تشابه آنها با صفات خداوند را فقط در اسم تلقی میکند . بر خلاف تصور عامه، او خداوند را آن موجود قدرتمندی که بالای عرش ستارگان ایستاده و هر کاری را بنا به تصمیمات آنی خود انجام میدهد نمیداند و معتقد است که خداوند بر اساس قوانینی که خود وضع نموده عمل میکند و همانطور که در طبیعت هیچ گاه مثلث مربع ایجاد نخواهد شد در قوانین خداوند نیز خللی حاصل نخواهد گردید. او این گفته افلاطون که خداوند زیبایی ها را دوست دارد و بر این اساس جهان را زیبا آفریده نمی پذیرد و میگوید که جهان نه زیباست و نه زشت و در واقع زشتی و زیبایی کلمات و مفاهیمی هستند که ما خود به اشیاء اطرافمان نسبت میدهیم برای مثال چون از یک چیزی لذت میبریم آن را خوب میدانیم و از چیزی که میترسیم یا به ضرر ماست را بد تلقی میکنیم و و در واقع چون یک چیز را میخواهیم آن را خوب میدانیم چون یک چیز را نمیخواهیم بد می نامیم نه اینکه خوبی و بدی در ذات یک چیز نهفته باشد. او میگوید که من طبیعت را نه زشت میدانم و نه زیبا و نه منظم میدانم و نه مغشوش و در این باره چنین توضیح میدهد که اگر تاثیری که اعصاب ما از راه چشم از اشیاء خارجی میگیرد برای سلامت ما خوب باشد آن را زیبا مینامیم و اگر چنین نباشد آن را زشت تلقی میکنیم. در مورد خیر و شر هم همین است ما انسانها سعی میکنیم که رنج ها و آلام حیات را به خیر خداوندی نسبت دهیم حال آنکه از این نکته غافلیم که خداوند ماورای خیر و شر ماست. او منکر وجود هدف برای کارهای خداوند میشود و معتقد است که از آنجایی که هدف ناشی از نیاز است و نیاز از ذات خداوند به دور است، او در اعمال و کارهایش هدفی را دنبال نمیکند تنها این انسان است که از کارهای خود بنا به نیازی که دارد هدفی را دنبال میکند و در پاسخ این سوال که پس چرا مخلوقات خداوند منظم و هدفدارند ؟ چنین پاسخ میدهد که : از یک موجود کامل فقط انتظار خلق موجود منظم و هدفدار میرود و این موجودات ناقصند که مخلوقات ناقص و بی هدف را ایجاد میکنند. او برخلاف تصور عامه خداوند را شخص نمیداند . او این اشتباه عوام در این مورد را چنین توضیح میدهد که (( عامه مردم خداوند را از جنس مذکر میدانند و نه مونث و این فکرشان در واقع انعکاس انفعال و طبعیت زن از مرد در این دنیاست که عامه به طرز مودبانه ای مایل نیستند که خداوند چنین باشد.)) برای همین بود که چون روزی شخصی از او پرسید که او چرا خداوند را شخص نمیداند در پاسخ این جواب جالب را داد که : این که شما میگویید خداوند سمیع و بصیر و شاهد و عالم است در واقع مرا نسبت به خداوند بد گمان میسازید زیرا چنین به نظر می رسد که شما برای خداوند کمالاتی بالاتر از صفات فوق قائل نیستید ، از این گفته شما تعجب نمیکنم زیرا اگر دایره را زبان می بود خداوند را اکمل دوایر می خواند و اگر مثلث را زبان میبود خداوند را کامل ترین مثلثات تلقی میکرد و همین طور هر موجودی صفات خود را به خداوند نسبت میدهد. ویژگیها و صفات خدا از نظر اسپینوزا عبارتند از: 1- خدا جوهر است. 2- خدا، موجود است. 3- خدا یا جوهر، بالضروره موجود است. 4- خدا یا جوهر، مطلقا نامتناهی است. 5- خدا یا جوهر، موجودی سرمدی است. 6- خدا یا جوهر، واحد است. 7- خدا یا جوهر، علت خود است. 8- خدا یا جوهر، مطلقا نامتناهی، تجزیه ناپذیر است. 9- خدا، علت فاعلی همه اشیا است. 10- خدا، علت بالذات است نه علت بالعرض. 11- خدا، علت نخستین مطلق است. 12- خدا، علت مختار است. 13- خدا هم علت ذات اشیا است و هم علت وجود آنها. 14- خدا، علت داخلی اشیا است نه علت خارجی آنها. 15- وجود و ماهیت در خدا یکی است. 16- خدا و صفاتش تغییر ناپذیرند. 17- خدا، هم علت وجود حالات است و هم علت فعل آنها. 18- خدا، میل ندارد. 19- خدا، عشق ندارد. 20- نسبت عقل به خداوند صحیح نیست. 21- نسبت اراده به خداوند صحیح نیست. 22- خدا، فاعل بالقصد نیست. 23- نسبت سمع به خدا صحیح نیست. 24- خداوند، قادر است. 25- خداوند، حی است. 26- خدا مانند انسان مرکب از تن و نفس نیست. 27- خدا منفعل از چیزی نیست. حق تکثیر: نامه حکمت پاییز و زمستان 1385
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری