توضیحات
. بخشی از مصاحبه با پولانزاس: "به نظرم اگر نقطه چرخشی - در اندیشه من به سوی لنینیسم - باشد در کتاب من، «بحران دیکتاتوریها»، ابراز شده است و از مواضع خیلی مشخصی میآید که من در زمان دیکتاتوری یونان گرفتم. در این دوره ما دو خط در حزب کمونیست یونان داخل داشتیم. یکی خط مخالفت مستقیم (خشن یا کمتر خشن) علیه رژیم دیکتاتوری (یعنی مخالفت مستقیم بیرونی) بود. خط دیگر خطی بود که میپنداشت میتوان تناقضات درونی بین جناحهای طبقهی غالب و تناقضات درونی رژیم نظامی را به کار گرفت یا از آنها استفاده کرد. پس از شش یا هفت سال دیکتاتوری من به این درک تئوریک و سیاسی رسیدم که بعضی از این درکها راجع به دیکتاتوری نظامی مربوط به دیدگاههای مارکسیستها راجع به خود دولت میشود. دولت به عنوان نوعی فضای بسته دیده میشود که آنرا تنها میتوان با نوعی خارجی از استراتژی فتح کرد حالا یا با نوع استراتژی مستقیم لنینیستی و یا با نوع گرامشیستی محاصرهی دولت. من در عوض شروع کردم به فکر کردن به دولت به عنوان یک تراکم، به عنوان رابطهای از نیروها. این فکر را در «طبقات در سرمایهداری معاصر» مطرح کردم. در عین حال میدیدم که این مفهوم میتواند چه اهمیتی برای استراتژی مخالفت با رژیمهای نظامی داشته باشد. در ضمن شروع کردم به کاربست این مفهوم از دولت به مسالهی انتقال به سوسیالیسم که در کتاب آخرم، «دولت، قدرت، سوسیالیسم»، روشنتر شد. برای من روشن است که بحرانی وجود دارد و این بحران شامل لنینیسم به معنای دقیق کلمه میشود." حق تکثیر: تهران: ارمغان: یاشار، ۱۳۵۹