توضیحات
شبی تاریک و طوفانی بود. در اتاق زیرشیروانی، مارگرت موری لحاف چهل تکه کهنه را به خود پیچید و در کنار رختخواب نشست. هراسان به درختانی که با نهیب و وزش شدید باد به هر سو کشیده می شدند نگاه کرد... حق تکثیر: مترجم-1371
لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.