بخش سرطان
- 3.3 (3 رای)
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- نویسنده : الکساندر سولژ نیتسین
- مترجم : سعدالله علیزاده
- چاپ و سال / کشور: اول 1362
- تعداد صفحه : 547
توضیحات
«بخش سرطان» از مشهورترین آثار الکساندر سولژنیتسین با ترجمه سعدالله علیزاده را انتشارات امیرکبیر روانه بازار نشر کرده است. حوادث داستان در بخش سرطان یک بیماستان می گذرد. در آنجا با گروهی از بیماران رو در روییم که هر کدام به نوعی مبتلا به سرطان می باشند. برخی از آنها شهروندان ساده ای هستند که قربانی شرایط موجودند و برخی دیگر مدیرانی که صاحب پست و مقامات دولتی اند که خود در ایجاد شرایط موجود دخیل بوده اند.
داستان «بخش سرطان» بر مبنای تجربه شخصی نویسنده نگاشته شده و حوادث آن چنانکه از عنوانش پیداست در مکانی محدود میگذرد که از نظر زمان نیز به دوره مشخص دو هفتهای محدود می شود. داستان نمایشگاه قابل توجهی است از اشخاص گوناگون که هریک بخشی از کتاب را تحت تسلط خود میگیرد اما دو شخصیت درجه یک دارد که یکی کارمند اداری عصر استالین است و دیگری زندانی پیشین اردوگاههای کار. نقطه اصلی داستان، بیماری سرطان است که به صورتی بسیار زنده و گویا وصف شده است و درد و رنجی که بر زندگی همه چنگ انداخته است، بر پزشکان و بیماران یکسان. بخش سرطان به طور کلی داستانی استعاری است از جامعه شوروی.
در بخشی از داستان از زبان «الک فیلیمونوویچ کوستوگلوف»، شخصیت اول بخش سرطان می خوانیم: «زبان الک بند آمد. تا حالا داشت با متانت تمام گردشش را میکرد و لبخند کسی را بر لب داشت که خیلی به علم خودش مینازد. اما حالا احساس کرد که دارد زوزه کشان در محوطه باغ وحش میدود. انگار که آن توتون به چشمهای خود او پاشیده شده بود. چرا؟ خیلی راحت توتون را بپاشی تو چشمهای آن! چرا؟ مسخره است! چرا؟».
آلکساندر سولژنیتسین (به روسی: Алекса́ндр Иса́евич Солжени́цын 11 دسامبر ۱۹۱۸ - ۳ اوت ۲۰۰۸) نویسنده مشهور اهل روسیه و برنده جایزه ادبیات نوبل در سال ۱۹۷۰ میلادی است. وی به خاطر افشای جنایات جوزف استالین در رمانهایش، بیست سال را در تبعید گذراند.
آلکساندر سولژنیتسین در جنگ جهانی دوم به عنوان افسر توپخانه در ارتش اتحاد جماهیر شوروی خدمت کرده بود و به خاطر خدماتش، مدال افتخار دریافت کرده بود اما در سال ۱۹۴۵ میلادی به خاطر نوشتن نامهای در انتقاد از جوزف استالین مورد غضب قرار گرفت و هشت سال زندانی شد. وی پس از گذراندن هشت سال در گولاگ های استالین به قزاقستان تبعید شد و در آنجا به خاطر ابتلا به سرطان معده مورد درمان قرار گرفت. وی در سال ۱۹۷۴ میلادی از اتحاد جماهیر شوروی اخراج و از آنجا به آلمان غربی و سپس به سوئیس رفت و در نهایت در ایالات متحده آمریکا ساکن شد. در ۳ اوت ۲۰۰۸ وی در محل باغ ییلاقی خود به نام تروئیتسه - لیکووا در حومه شهر مسکو به علت ایست قلبی مُرد. وی را در صومعه دانسکی به خاک سپردند. این محل را آلکساندر سولژنیتسین ۵ سال قبل از مرگش انتخاب کرده بود.
رمانهای مجمع الجزایر گولاگ و یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ از شاهکارهای آلکساندر سولژنیتسین هستند. «شعله در باد»، «شبهای پروس»، «نامه به رهبران شوروی»، «صلح و تجاوز»، «لنین در زوریخ»، «درخت بلوط و گوساله»، «زندگی در اتحاد شوروی»، «جمهوری کار»، «تانکها حقیقت را میدانند»، «جشن پیروزی»، «اکتبر چرخ قرمز»، «سوالی از روسیه در پایان قرن بیستم» و «روسیه در حال سقوط» برخی از آثار آلکساندر سولژنیتسین هستند.
برخی از مشهورترین آثار وی به زبان فارسی نیز ترجمه شدهاند. مینو مشیری یکی از مشهورترین مترجمان آثار وی به زبان فارسی است. برخی از آثار ترجمه شده وی به زبان فارسی عبارتند از: «حقوق نویسنده»، «به زمامداران شوروی»، «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» و «مجمع الجزایر گولاگ».
داستان «بخش سرطان» بر مبنای تجربه شخصی نویسنده نگاشته شده و حوادث آن چنانکه از عنوانش پیداست در مکانی محدود میگذرد که از نظر زمان نیز به دوره مشخص دو هفتهای محدود می شود. داستان نمایشگاه قابل توجهی است از اشخاص گوناگون که هریک بخشی از کتاب را تحت تسلط خود میگیرد اما دو شخصیت درجه یک دارد که یکی کارمند اداری عصر استالین است و دیگری زندانی پیشین اردوگاههای کار. نقطه اصلی داستان، بیماری سرطان است که به صورتی بسیار زنده و گویا وصف شده است و درد و رنجی که بر زندگی همه چنگ انداخته است، بر پزشکان و بیماران یکسان. بخش سرطان به طور کلی داستانی استعاری است از جامعه شوروی.
در بخشی از داستان از زبان «الک فیلیمونوویچ کوستوگلوف»، شخصیت اول بخش سرطان می خوانیم: «زبان الک بند آمد. تا حالا داشت با متانت تمام گردشش را میکرد و لبخند کسی را بر لب داشت که خیلی به علم خودش مینازد. اما حالا احساس کرد که دارد زوزه کشان در محوطه باغ وحش میدود. انگار که آن توتون به چشمهای خود او پاشیده شده بود. چرا؟ خیلی راحت توتون را بپاشی تو چشمهای آن! چرا؟ مسخره است! چرا؟».
آلکساندر سولژنیتسین (به روسی: Алекса́ндр Иса́евич Солжени́цын 11 دسامبر ۱۹۱۸ - ۳ اوت ۲۰۰۸) نویسنده مشهور اهل روسیه و برنده جایزه ادبیات نوبل در سال ۱۹۷۰ میلادی است. وی به خاطر افشای جنایات جوزف استالین در رمانهایش، بیست سال را در تبعید گذراند.
آلکساندر سولژنیتسین در جنگ جهانی دوم به عنوان افسر توپخانه در ارتش اتحاد جماهیر شوروی خدمت کرده بود و به خاطر خدماتش، مدال افتخار دریافت کرده بود اما در سال ۱۹۴۵ میلادی به خاطر نوشتن نامهای در انتقاد از جوزف استالین مورد غضب قرار گرفت و هشت سال زندانی شد. وی پس از گذراندن هشت سال در گولاگ های استالین به قزاقستان تبعید شد و در آنجا به خاطر ابتلا به سرطان معده مورد درمان قرار گرفت. وی در سال ۱۹۷۴ میلادی از اتحاد جماهیر شوروی اخراج و از آنجا به آلمان غربی و سپس به سوئیس رفت و در نهایت در ایالات متحده آمریکا ساکن شد. در ۳ اوت ۲۰۰۸ وی در محل باغ ییلاقی خود به نام تروئیتسه - لیکووا در حومه شهر مسکو به علت ایست قلبی مُرد. وی را در صومعه دانسکی به خاک سپردند. این محل را آلکساندر سولژنیتسین ۵ سال قبل از مرگش انتخاب کرده بود.
رمانهای مجمع الجزایر گولاگ و یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ از شاهکارهای آلکساندر سولژنیتسین هستند. «شعله در باد»، «شبهای پروس»، «نامه به رهبران شوروی»، «صلح و تجاوز»، «لنین در زوریخ»، «درخت بلوط و گوساله»، «زندگی در اتحاد شوروی»، «جمهوری کار»، «تانکها حقیقت را میدانند»، «جشن پیروزی»، «اکتبر چرخ قرمز»، «سوالی از روسیه در پایان قرن بیستم» و «روسیه در حال سقوط» برخی از آثار آلکساندر سولژنیتسین هستند.
برخی از مشهورترین آثار وی به زبان فارسی نیز ترجمه شدهاند. مینو مشیری یکی از مشهورترین مترجمان آثار وی به زبان فارسی است. برخی از آثار ترجمه شده وی به زبان فارسی عبارتند از: «حقوق نویسنده»، «به زمامداران شوروی»، «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» و «مجمع الجزایر گولاگ».