توضیحات
ﺻﺪای رﯾﺰ و ﺑﻠﻨﺪی از ﻗﻬﻘﺮای ﺟﻨﮕﻞ دﮔﺎ را ﺑﯿﺪار ﮐﺮد .اﻧﮕﺎر ﻓﻘﻂ ﺑـﺮای ﯾـﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﻠﮏ هﺎﯾﺶ را ﺑﺮ هﻢ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮد .ﺷـﺎﺧﻪ هـﺎ آرام ﺑـﺮ ﺑـﺎﻻی ﺳـﺮش ﺗﮑـﺎن ﻣﯽ ﺧﻮردﻧﺪ .اَِور را دﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﺮف ﺻﺪا ﻧﯿﻢ ﺧﯿﺰ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد .هﻨﻮز ﻃﻨﯿﻦ ﺻﺪای ﺗﻨﺪ و ﮔﻮش ﺧﺮاش در ﺳﺮش ﺗﻤﺎم ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺻﺪای ﻏﺮش ﺑﻠﻨﺪی ﺑﺮگ هﺎ را ﻟﺮزاﻧﺪ . اﯾﻦ» : دﮔﺎ ﮔﻔﺖ « هﺎ دﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺑﻮدﻧﺪ؟ حق تکثیر: تمام حقوق انتشار این اثر متعلق به نویسنده (امین منصوری فرد) است.