توضیحات
این رمان شرح زندگی خانوادهای است که در روستای ((شیروانه)) از توابع کردستان زندگی میکنند. روزی پدر خانواده ـ شیرآغا ـ متوجه حضور زنی در روستا میشود.این زن که ((داداآمین)) نام دارد و مسیحی است به همراه فرزند و سگش مهمان خانواده شیرآغا میشود. سرتیپ یکی از مالکان اطراف شیروانه از تنهایی و غریبی داداآمین سوصاستفاده کرده از او خواستگاری میکند. شیرآغا که خود را حامی این زن میداند, سرتیپ را از این کار منصرف میسازد. روزها میگذرد و داداآمین و کودکش زندگی آسودهای را در منزل شیرآغا سپری میسازند. رفته رفته رابطهای صمیمانه میان او و فرزندان شیرآغا ـ فاطمه و رحیم ـ ایجاد میشود.بچه داداآمین که روبیک نام دارد تحت حمایت شیرآغا بزرگ شده راهی مدرسه میگردد. اما روزی داداآمین نامهای از برادرش دریافت میکند و ... حق تکثیر: تهران: نشر پانیذ، ۱۳۷۷