خال

خال

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی

توضیحات

داستان کوتاه نویسنده : ناشناس گفته بودند هر شبی را یک جاست. اما زد و آن شب خانه بود. از تاریکی استفاده کردم و خودم را بالای دیوار کشیدم. بیرون ساکت بود و توی حیاط فقط لامپ یکی از اتاق ها می سوخت. جلوی درش پرده قرمزیآویزان بود که سایه ای تا کمرش تکان می خورد.
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری