توضیحات
علت سوم ضعف تحقیقات علومانسانی در ایران این است که علومانسانی تنها علومیاند که تجسد تکنولوژیک ندارند، در نتیجه تفاوت میان قوی و ضعیف و میان شیاد و راستکار در این علوم معلوم نخواهد بود. در حالی که مثلاً اگر من در علوم فنی و مهندسی شیادی بورزم، پلی میسازم که با اولین کامیونی که از روی آن رد میشود سقوط خواهد کرد و معلوم میشود که من دانش فنی و مهندسی لازم را نداشتهام. یا اگر پزشک شیادی باشم از هر 20 عمل جراحی که انجام میدهم، 19 تای آن ناموفق از آب در میآید و همه میفهمند که من پزشکی هستم که یا شیادم یا آن قدر که ادعا میکنم معلومات پزشکی ندارم اما چه چیز است که معلوم میکند کار یک محقق یا معلم علومانسانی ضعیف بوده است؟ پلی نمیسازد که این پل فرو بریزد و جراحیای نمیکند که این جراحی ناموفق از آب در بیاید و هر چه بگوید یک عده میتوانند بر سخنان او پافشاری کنند. یعنی هر علمی که تجسد تکنولوژیک نداشته باشد به روشهای عینی (objective) نمیتوان روشن کرد که چه چیزهایی در آن ضعیف یا قوی است....