توضیحات
داستان کوتاه «گوان موی» با نام مستعار «مو یان» (به معنای حرف نزن) در سال ۱۹۵۵ در استان "شاندونگ" در شمال شرقی چین از والدین کشاورز متولد شد. «مو یان» در جریان انقلاب فرهنگی چین مدرسه را رها کرد و شروع به کار در مزارع و کارخانه کرد. در سال ۱۹۷۶ به ارتش آزادیبخش مردمی پیوست و در این زمان به تحصیل در رشته ادبیات و داستاننویسی پرداخت. اولین داستان کوتاه «مو یان» در سال ۱۹۸۱ در یک مجلهی ادبی منتشر شد و چند سال بعد با رمان کوتاه «گوی بلورین» موفقیت خود را در عرصه نویسندگی آغاز کرد. «مو یان» در نوشتههایش از تجارب جوانیاش و زندگی در زادگاهش الهام میگرفت که این امر به خوبی در رمان «ذرت سرخ» مشهود است. این رمان شامل پنج داستان است که در «گوام» محل زادگاهش اتفاق میافتد. در سال ۱۹۸۷ «ژانگ ییمو»، کارگردان نامدار برندهی نخل طلا فیلمی با اقتباس از این رمان ساخت که موفقیت فراوانی به دست آورد. «مو یان» در سال ۱۹۹۵ با رمان «تصنیفهای سیر» شدیدا به انتقاد از جامعه معاصر کشورش پرداخت و در سال ۲۰۰۶ با رمان «زندگی و مرگ در انتظار من است» با بهرهگیری از طنزی سیاه به توصیف زندگی روزمره و تحولات عظیم در زندگی جوانان چینی پرداخت. این نویسندهی سرشناس که در سال ۲۰۰۷ تا آستانه کسب جایزه بوکر آسیا رفت، از طریق آمیختن خیال و واقعیت و جنبههای تاریخی و اجتماعی در رمانهایش آثاری خلق کرده است که یادآور نوشتههای «ویلیام فاکنر» و «گابریل گارسیا مارکز» است و در عین حال ریشههایی در ادبیات کهن چین دارد. علاوهبر رمان، «مو یان» داستانهای کوتاه و مقالات فراوانی را نیز به رشته تحریر درآورده است و با وجود دیدگاه منتقدانهاش، در چین از محبوبیت فراوانی برخوردار است و علاوهبر آن در خارج از مرزهای کشورش نیز طرفداران بسیاری دارد. بطوریکه آثارش به زبانهای فراوانی از قبیل انگلیسی، فرانسوی، اسپانیولی و سوئدی ترجمه شده است. «قورباغهها» از جدیدترین آثار «یان» است که به پیامدهای سیاست تکفرزندی در چین میپردازد. انتشار خبر برگزیده شدن «مو یان» به عنوان برنده جایزه نوبل، بحثهای بسیاری را در پی داشت؛ زیرا این نویسنده متهم به وابستگی به حزب حاکم کمونیست کشورش است. جنجالها بر سر عدم حمایت این رماننویس از آزادی نویسندهی تبعید شدهی هموطنش ادامه داشت که «هرتا مولر»، برندهی آلمانی سال ۲۰۰۹ نوبل ادبیات، انتخاب او را «فاجعه» خواند و این نویسندهی چینی را به حمایت از سانسور متهم کرد. این در حالی بود که کتابهای «مو یان» در کشورهای مختلف دنیا با استقبال وسیع خوانندگان روبرو شدند و حق چاپ ترجمهی زبانهای دیگر این آثار خیلی زود فروخته شد. «مو یان» در ماه دسامبر راهی استکهلم شد و طی مراسم اعطای جایزه نوبل در سخنرانی طولانی که بیشباهت به قصه نبود، داستان پُرپیچ و خم زندگی و حرفه نویسندگیاش را با کلامی شیرین روایت کرد. «مو یان» در سخنرانی دریافت جایزه نوبل ادبی بیش از همه از خاطره مادرش سخن گفت و پس از آن درباره نام عجیباش، تاثیرپذیری از فاکنر و مارکز و پستیها و بلندیهای دنیای قلم صحبت کرد. این رماننویس چینی در آخر خود را «قصهگو» خواند و سخنرانیاش را با روایت سه داستان شیرین به پایان برد. حق تکثیر: آزاد