توضیحات
داستان بر دار کردن حسنک وزیر نوشته ابوالفضل محمدبنحسین بیهقی به کوشش دکتر محمد دبیر سیاقی چون حسنک را از بُست به هرات آوردند بوسهل زوزنی او را به علی رایض، چاکر خویش، سپرد؛ و رسید بدو از انواع استخفاف آنچه رسید؛ که چون بازجُستی نبود کار و حال او را، انتقامها و تشفّیها رفت و بدان سبب مردمان زبان بر بوسهل دراز کردند که: زده و افتاده را توان زد، مرد آن است که ـ گفتهاند ـ العَفو عِندَالقُدرَهِ به کارتواند آور. قالَاللهُ، تعالی، عَزَّ ذِکرُه، و قولهُ الحقّ:«الکاظمینالغیظَ و العافینَ عَنِ النّاسِ و اللهُ یحبُّ المُحسنینَ.»