Description
. حکومت انتصابی سومین کتاب از مجموعه اندیشه سیاسی در اسلام است. جلد اول این مجموعه نظریه های دولت در فقه شیعه (۱۳۷۶) و جلد دوم حکومت ولائی (۱۳۷۷) است. تحریر سوم حکومت انتصابی در فروردین ۱۳۸۱ از ادامه بازمانده است. حکومت انتصابی از شش بخش تشکیل شده است. کتاب در در انتهای فصل دوم بخش ششم متوقف شد. «انتصاب» از مفاهیم اساسی دومین مرحله از مراحل چهارگانه اندیشه سیاسی شیعه در دورانغیبت، و رکن دوم نظریه «ولایت انتصابی مطلقه فقیه» میباشد. «حکومت انتصابی» عهدهدار پاسخگویی به این سؤال اصلی است: شارع به چه نحوهای حاکم الهی را به حکومت رسانیدهاست؟ (یا حاکم الهی با شارع چه رابطهای دارد؟) انتصاب غیر از ولایت است. ولایت نحوه رابطهحاکم الهی با مردم میباشد در حالی که انتصاب نحوه رابطه حاکم الهی با شارع است. نخستینبخش حکومت انتصابی به بررسی «مبادی تصوری انتصاب» اختصاص دارد. انتصاب در لغت به معنای گماشتن، اعطای شغل و تفویض مقام است. مقابل نصب عزل وبرکناری، و بدیل آن انتخاب و گزینش است. انتصاب همواره از سوی بالا صورت میگیرد، درحالی که انتخاب از پائین حاصل میشود. در حکومت انتصابی قدرت سیاسی تنزیلی است، درحالی که در حکومت انتخابی قدرت تصعیدی میباشد. در قرآن کریم اگرچه واژه نصب به معنای گماشتن استعمال نشدهاست، اما با استفاده ازواژههای جعل، بعث، اصطفاء و ایتاء، هفت منصب الهی یعنی نبوت، امامت، خلافت، وزارت، نقابت، ولایت و ملوکیت به رسمیت شناخته شده است. منصب ولایت فقیه در قرآن کریم مطرحنشده است. در روایات علاوه بر تشریح مناصب هفتگانه قرآنی برای انبیاء و اوصیاء، نصب اهل بیت(ع) بهامامت و ولایت به تفصیل مطرح شده است. در برخی روایات، نصب خاص بعضی افراد بهتصدی بعضی امور اجتماعی از جانب رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین(ع) اشاره شده است.تنها صنفی که از جانب ائمه (ع) به بعضی سمتهای اجتماعی – که مهمترین آنها منصبقضاوت است – منصوب شدهاند، فقها هستند. ولایت فقها بر مردم در روایات صریحاً ذکرنشدهاست، بلکه حاصل استنباط برخی فقها از بعضی روایات است. در کلام شیعه غیر از دو منصب نبوت و امامت، هیچ منصب الهی دیگری به رسمیت شناختهنشده است. در کتب کلامی در مبحث غیبت، سخنی از نصب افراد یا صنف خاصی به ولایت برمردم یا زمامداری به میان نیامده است.