توضیحات
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از مجله سوره پرسش هایدگر این است که کجا حقیقت بودن امکان بروز بیشتر را مییابد و پاسخ او به این پرسش همسایگی تفکر با اصیلترین شکل زبان یعنی شعر است. او زبان را سرای بودن می نامد یعنی افقی که در آن چیزها آشکار میشوند. حدوث هر چیز یعنی وقوع آن در زمان و زبان است. چنین حدوثی را هایدگر Ereignis مینامد. اما هیج حدوثی نمیتواند در یک لحظه خاص و با کلماتی محدود عیان شدن کامل حقیقت بودن باشد. این حقیقت در کلیت خویش چونان یک راز باقی می ماند. به تعبیر هایدگر زبان اصیل ما را به سوی ابعاد همواره فروبسته بودن باز می گشاید. وی از زبان اصیل به عنوان Poesis نام میبرد که اگر چه به شعر ترجمه میشود اما شامل هر سخن اصیلی است چه در قالب نظم و چه در قالب نثر. در تفکر شاعرانه معنای بودن بر تفسیر آدمی از جهان خود فاثق میشود و بدین سان شاعر از رویکرد مصلحت طلبانه رایج میان مردم و خود رها میشود. بنابراین زبان شاعرانه اصیلترین شیوه بودن با دیگران و بودن در جهان است. از نظر هایدگر شعر ماهیت سکنی را میسازد. شعر و سکنی نه تنها با یکدیگر تضاد ندارند بلکه با یکدیگر پیوند و تعلق دارند. هر کدام از آنها در طلب دیگری است. شاید سکنی غیر شاعرانه ما و ناتوانی از آن در سنجش از افراطی شگفت در سنجش و محاسبه دیوانه وار برخاسته باشد و فهم این که ما به طور غیر شاعرانه سکنی کرده ایم و نیز فهم چگونگی آن فقط در صورتی ممکن است که ما شاعرانه را بشناسیم. شاعرانه استعداد و توانایی بنیادین برای سکنای انسان است. انسان در هر زمانی تنها به اندازهای مستعد شاعر است که بودنش متناسب با آن چیزی است که به او نزدیک است و میل به انسان و نیاز به حضور او دارد. شعر متناسب با میزان این انتصاب اصیل یا غیر اصیل است. از این روست که شعر اصیل در هر دورهای به درستی و روشتی حضور نمییابد. انسان از ماهیت شاعرانه، شعر می سازد. وقتی شعر به درستی آشکار شود انسان به گونهای انسانی روی زمین سکنی میکند.