توضیحات
ترجمه: مترجمان انجمن نودهشتیا نسخه تایپی زمان معنی خود را از دست داده است. شمارش ساعات و ایام صرفاً به یک عمل خشک ریاضی تبدیل شده است. این کار هیچ واکنش عاطفی ای را به دنبال ندارد. فقط اقراری سرد و بی روح است؛ آهان، بسیار خب، من این مدت در اینجا بوده ام. نزدیک ظهر است و هنوز به ساعتم نگاه نکرده ام. نمی خواهم ببینم که روز چقدر سریع می گذرد، زیرا که می دانم شب چه چیزی در انتظارم است و اصلاً برای آن لحظه شماری نمی کنم. بهترین کار به گمانم این است که بی خیال زمان شوم. من که نه می توانم سرعتش را بیشتر کنم و نه کمتر؛ فقط می توانم با افکار و تصورات عجیب و غریبی که در ذهنم چرخ می خورد و نیز تصوری از دیوارها که با تأخیر در ذهنم شکل می گیرد کنار بیایم. فقط می توانم به طریقی با تنگنا ترسی ذهنی که بعد از آن همه بی خوابی به سراغم آمده و فکرم را از کار انداخته و فرایندهای ذهنی ام را یکی پس از دیگری مختل می کند، مقابله کنم.