توضیحات
کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. مادر «شاپور» میگفت: «60 سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرفهای ناحساب شاپور که با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در میآورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده. در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم: - بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم. - زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود. - باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد. - قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد. - فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند. - جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند. - بلبل مرتاض روی گل خار دار می نشیند. - برای مردن عمری فرصت دارم. - در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد. - قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست. - رد پای ماهی نقش بر آب است. - گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند. - اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم. - به عقیده گیوتین سر آدم زیادی است. - با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم. - با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید. - وقتی تصویر گل محمدی در آب افتاد ، ماهی ها صلوات فرستادند. - ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند. - دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند. - پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند. - با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند. - آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار میدید. حق تکثیر : از مجله بخارا - سال دوازدهم - شماره 75 - فروردین / تیر 1389