کشمکش زندگی در جنگل کلیله و دمنه

کشمکش زندگی در جنگل کلیله و دمنه

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • نویسنده : بهروز ثروتیان

توضیحات

ویراستار: مهدی نصیری دهقان این کتاب پیشتر به صورت تایپ شده در سایت قرار گرفته بود. مقدمۀ کتاب: خدا را سپاس می گویم که انسان را آفرید و به یاری قلم او را دانایی آموخت. فرزندم ! من این داستانها را از روی کتاب کلیله و دمنه ای برداشته ام که نزدیک به نهصد سال پیش، نصرالله منشی از عربی به فارسی برگردانده و چند سالی بیش نیست که شادروان مجتبی مینوی ساخته و پرداختهء آن را به اهل ادب ، پیشکش کرده است -‌ روانش شاد و خاکش پرنور باد ! چندین سال بود که برای آشنایی تو ، با کتاب کلیله و دمنه می‌اندیشیدم و می‌کوشیدم که سخنان این دفتر زیبا را ، از آغاز تا پایان، به زبانی ساده و بی آرایش برای تو بنویسم و رنگ و بوی ادب و هنر را از چهرة این عروس آراسته ،‌ پاک بشویم تا از دیدن اندام زیبا و بی پیرایهء آن خوشدل گردی و شادکام باشی ؛ اما هر بار که بر دامن پر نقش و نگارش دست می بردم ،‌ بیهودگی کار خودم و تباه کردن هنر و انشای نصرالله را آشکارتر می دیدم ، از گناه دراز دستی خود، شرم می کردم و می ترسیدم ؛‌ تا به آن جا که از این آرزو ، روی گردان شدم و دست کشیدم و اما نمی بایست این راز را از تو نهان می داشتم که این شوق و امید که ترا با این کتاب آشنا کنم ، لحظه ای مرا رها نمی کرد، ناگریز از دور ایستادم و با دستی شکسته و زبانی بسته، به زیباییهای آن اشاره ای کردم، خویشتن‌داری نتوانستم و برخی از داستانهای شور انگیزش را که با رمز و کنایه ، در پردهء گوش نواز جانوران نواخته بودند، برای تو باز نوشتم تا شادمان و دوستکام باشی و با درون مایة این روزنامة هنر و ادب و سیاست آشنا گردی که در اصل هندی بوده و برزویه حکیم ایرانی در زمان انوشیروان به پهلوی برگردانده ،‌ در دورة عبّاسیان ، روزبه پسر داد به ( ابن مقفّع ) آن را عربی کرده و در زمان بهرامشاه غزنوی ( و در سال 548 ) نصرالله منشی به فارسی ادبی نوشته است و این داستانها یادگار نیاکان ما است با همه ترسها ، دلیری ها ، غمها و آرزوهای ایشان. در این کار، آن جایی که بازیگر داستانش " آدمها " بود و دربارة آدمها قصّه پردازی شده بود ، بسیاری را کنار گذاشتم، چون گمان می بردم که شاید در روزگار خوش گذرانی ها و خیال بافیهای عبّاسیان،‌خمیر مایة آنها را از خس و خاشاک عرب ساخته و در آب پاک و چشمة زلال اندیشة هندی و ایرانی ریخته باشند؛ و اما هر جا که بازیگر داستانها، درّندگان و ددان بودند و سخن از سرگذشت ایشان بود، بی هیچ دل نگرانی ، همه را آوردم که می‌دانستم شهد و شکر ایران وهند را به هم آمیخته اند و بی گمان دانشمندان ایشان، سالیان دراز اندیشیده اند تا جامه ای برازنده ، فراخور هر یک از جانواران دوخته و برتن آنان پوشانیده اند : شیر،زورمندترین و آگاه ترین ، زندة جنگل است و با همة دادگری و ستمکاری و دانایی و توانایی و ناتوانی هایش نمونة استواری از رهبران و پادشاهان تاریخ زندگی بشر است. و هر یک از گروههای گوناگون جانوران، نمونة آشکاری به جای ما " آدم ها " هستند که در دشت و کوه و دریا و جنگل و مرغزارو بالای درخت وشکاف زمین ، برای یک زندگی بهتر می کوشند و پیکار می کنند و در نمایش پر تلاش و کوشش زندگی، هر یک از بازیگران جنگل، نقشی شناخته شده و شایستة خود بازی می کنند: از هر طرفی که گوش کردم آوازِ سوءالِ حیرت آمد روباه فریبکار، آزمند و پخته خوار است . گرگ گرسنه: بد اندیش و نابکار و ریزه خوار. شغال : خردمند و جاه طلب و بزرگ منش. زاغ: خبرچین و خدمتکار. خرچنگ : دلسوز و آگاه . سنگ پشت: سرنوشت پذیرو آهسته کارو شیرین زبان . خرگوش : چاره گر و دوراندیش. راسو و مار: زورگو و ستمکار. موش: آگاه و زرنگ و پُرکار. گربه : عابد ریاکار. پلنگ تیزچنگ : خبرگزار و خدمتکار. آهو و کبوتر و ماهی و قورباغه و دیگر جانوران بی چنگ و دندان ، همیشه از ترس گوشتخواران ، لرزان و گریزان ... فرزندم ! شاید روزی از من بپرسی که این داستانها را چرا و چگونه نوشته ام ؟ در پاسخ آن خواهم گفت: گاهی می دیدم که دانشجویی نا آگاه ، ندیده و نشنیده ، دربارة‌ نوشته های گذشتگان ما ، پیش داوری می کند و آنها را پوچ و بیهوده می داند، و درست در روزگاری که پژوهشگران بیگانه ، سخنان بزرگان و اندیشمندانی چون مولانا ، سُهروردی ،‌ ابن سینا ، ابن رشد، ملاصدرا ، حافظ ، سعدی و نظامی و صدها شاعر و نویسندة دیگر را ، به زبان خود برمی گردانند ؛ جوان ایرانی از اندیشه های لطیف و انسانی نیاکان خود آگاهی ندارد و می گوید: دیگر زمان کلیله و دمنه گذشته است ، چه داوری غم انگیزی ! البته من او را سرزنش نمی کنم ، زیرا اندیشه های والای گذشتگان ما و بیشتر پیکرفرهنگ و هنر این سرزمین ، در پیراهنی زربافت و اما صد لایه و تُو در تُو پنهان شده و پوششی خشن بافته از واژه های عربی، آنها را در برگرفته است و در دنیای سرسام‌آور و شتابزدة کنونی که کار با « کمپیوتر» و پرتوهای «لیزر» پیش می رود،آموختن پیش پردة هنر پیشینان ، روزگاری بس دراز می خواهد که هم آهنگ دانش‌های امروزی و فراخور پرداختن به پیشه های کنونی –دست کم برای همه-نیست، پس ناگزیر باید چکیده ها و نمونه های هنر وادب و فرهنگ گذشتگان را به زبانی ساده در دسترس نوجوانان گذاشت و ایشان را با اندیشه ها و کارهای نیاکان خود، آشنا ساخت. و برای همین بود که من با همة گرفتاریهای زندگی –تو خود می دانی- نسنجیده و شتابزده ، کاری در پیش گرفتم و امیدچنان دارم که روزی بتوانی از همین داستانها –که طرح گونه ای بیش نیستند-داستانهایی شیرین تر و آموزنده تر برای کودکان و نوجوانان ایران زمین بنویسی و آوازة زندگی ددان و درندگان آن را که نژادی شرقی –هندی دارند و از چشمة زلال اسلامی-ایرانی ، آب نوشیده اند، به گوش جهانیان برسانی. فرزندم! من این دفتر را کشمکش زندگی نام نهادم، چون بر آن باور هستم که : هر چه در او کشمکش زندگی ست پیشِ خداوندیِ او بندگی ست بهروز ثروتیان
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری