ک‍ل‍م‍ه‌ ال‍ل‍ه‌ ه‍ی‌ ال‍ع‍ل‍ی‍ا: ب‍ان‍وی‍ی‌ ان‍ق‍لاب‍ی‌ و گ‍م‍ن‍ام‌ از

ک‍ل‍م‍ه‌ ال‍ل‍ه‌ ه‍ی‌ ال‍ع‍ل‍ی‍ا: ب‍ان‍وی‍ی‌ ان‍ق‍لاب‍ی‌ و گ‍م‍ن‍ام‌ از

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • نویسنده : معین الدین محرابی

توضیحات

نام کامل کتاب => ک‍ل‍م‍ه‌ ال‍ل‍ه‌ ه‍ی‌ ال‍ع‍ل‍ی‍ا (دخ‍ت‍ر ف‍ض‍ل‌ال‍ل‍ه‌ ن‍ع‍ی‍م‍ی‌ ح‍روف‍ی‌): ب‍ان‍وی‍ی‌ ان‍ق‍لاب‍ی‌ و گ‍م‍ن‍ام‌ از ق‍رن‌ ن‍ه‍م‌ حروفیه: پیروان فضل‌اللّه نعیمی‌استرآبادى و جنبشى سیاسى ـ اجتماعى با عناصرى از تصوف، باطنیگرى، آموزشهاى اسماعیلیان و غالیان در اواخر سده هشتم. چون فضل‌اللّه براى حروف ویژگیهاى اسرارآمیز قائل بود، به فضل‌اللّه حروفى* مشهور شد و پیروانش به حروفیه شهرت یافتند.این مکتب در ایران و عثمانى و مصر پیروان فراوانى یافت (رجوع کنید به گولپینارلى، ص 36) ولى در خلال قرنها، پیروانش به اتهام داشتن عقاید بدعت‌آمیز، در این ممالک سرکوب و قتل‌عام شدند . پس از قتل فضل‌اللّه به فرمان تیمور، بنابه وصیت فضل‌اللّه، هوادارانش در اطراف و اکناف پراکنده شدند و پنهانى به نشر افکار حروفیگرى پرداختند .یکى از پیروان او، به نام نسیم‌الدین یا نسیمى* شاعر، در 821 در حلب به ترویج این افکار پرداخت و طرفداران بسیار یافت، اما به فتواى علماى حلب، وى را با شکنجه بسیار کشتند. در همین ایام، در زمان شاهرخ‌میرزا (حک : 807ـ850)، نیز چون پیروان حروفیه در ماوراءالنهر در میان برخى طوایف، مانند طایفه جغتایى، طرفدارانى یافتند، شاهرخ دستور داد آنان را از قلمروش بیرون کنند و چون بر این امر پافشارى کرد آنان هم در مقام کشتن او برآمدند . در سال 830، پس از نماز جمعه، در مسجد هرات یکى از مریدان فضل‌اللّه، به نام احمد لُر، کاردى در شکم شاهرخ فرو کرد، اما بعد یکى از نگهبانان، احمد لر را کشت و شاهرخ نیز درمان شد. بایسنغر میرزا، فرزند شاهرخ، به تفحص درباره کسانى پرداخت که به حجره احمدلر رفت‌وآمد می‌کردند. در این ماجرا خواجه عضدالدین، نواده دخترى فضل‌اللّه، همراه با جمعى که متهم به دوستى با احمد لر بودند، کشته و سوزانده شدند. علاوه بر این، وقتى به بایسنغر میرزا خبر رسید که احمد لر گاهى ملازم قاسم انوار* بوده است، دستور داد تا قاسم انوار از خراسان برود و او به‌ناچار آنجا را ترک کرد. از دیگر کسانى که در این ماجرا در معرض اتهام قرار گرفتند، صائن‌الدین على ترکه اصفهانى بود. وى را نیز دستگیر کردند و نخست به کردستان و سپس به تبریز و گیلان و نطنز فرستادند تا سرانجام در 835 یا 836 درگذشت. امیر نوراللّه (نوه فضل‌اللّه) و امیر غیاث‌الدین (مؤلف استوانامه) نیز بازداشت و پس از محاکمه طولانى آزاد شدند . در اصفهان در 834، حروفیان به رهبرى شخصى به نام حاجى سرخ، قیام کردند و دو پسر عبدالصمد را، که از امراى شاهرخ بودند، کشتند ولى سرانجام شکست خوردند و خود کشته شدند .در قرن نهم نیز در آذربایجان، در زمان استیلاى جهانشاه قراقوینلو*، حروفیان عقاید خود را آشکار می‌کردند و با شاه هم مراوده داشتند. این گروه را شخصى به نام یوسف، همراه با دختر فضل‌اللّه ملقب به «کلمة اللّه هى العلیا»، مادر خواجه عضدالدین، رهبرى می‌کرد. تبلیغات آنان گویا جهانشاه را نیز به آنان متمایل کرده بود. اما سرانجام با فتواى علما، از جمله نجم‌الدین اسکویى (متوفى 879)، جهانشاه مجبور شد فرمان کشتن و سوزاندن این دو و پانصد تن از حروفیان را بدهد . اقوال و آرای حروفیه: اقوال و آراى حروفیه. حروفیه براى کلمه و حروف و اصوات با استفاده از حساب جمل خواص عجیبى قائل‌اند و برخى آیات و معارف دینى را از همین راه تأویل و تفسیر می‌کنند، از جمله می‌گویند گزاره دستِ قدرتِ حق در همه اشیا وجود دارد، به این معنا نیست که خداوند دست دارد؛ خداوند از داشتن دست و پا منزه است، اما راز این کلمات از طریق حساب جمل به دست می‌آید: «ید» به حروف ابجد 14 و یدَین 28 می‌شود؛ پس با همین 28 حرف، که در کلام عرب متداول است، حقْ دستِ قدرتِ خود را در همه اشیا نهاد . به نظر آنان کلمات وسیله خلق عالم هستند. بنابراین، واژه‌هایى که براى نامیدن اشیا به کار می‌بریم، کلماتى اعتبارى براى نامیدن اشیا نیستند، بلکه کلام حق و ماهیت خود اشیا هستند، پس اسماء عین مسمى خواهند بود و 32 حرف الفباى فارسى نیز اجزاى همه اسماء را تشکیل داده‌اند. انسان با شناختن همین اسماء، که عین مسمى هستند، به معلمى فرشتگان و جانشینى حق نایل شده است . از نظر آنان، بعضى از این 32 حرف در هریک از کتابهاى آسمانى مذکور است؛ در تورات 22 حرف، در انجیل 24 و در قرآن 28 حرف. اما از 28 حرفى که در قرآن هست، چهارده حرف (حروف مقطعه) شرافت دارد. این چهارده حرف امّالکتاب و آیات محکمات است. از تلفظ این چهارده حرف، سه حرف دیگر (ف، د، و) نیز ظاهر می‌شود و یازده حرف دیگر نیز از همان چهارده حرف به دست می‌آید، که تعبیر «اُخَرُ متشابهات» ناظر به همین نکته است .آن چهار حرفى که در قرآن نیامده است (پ، چ، ژ، گ)، با همین شکل ده حرف (پى، چیم، ژى، گاف) خواهند بود و عَشَره کامله که در قرآن هست به این حروف اشاره دارد، زیرا صورتاً چهار حرف و لفظاً ده حرف و مجموعاً چهارده حرف می‌شود . همچنین از متون حروفیه استنباط می‌شود که به نظر حروفیه جهان جاودانى است و پیوسته تجدید می‌شود. این تجدید حیات سه مرحله دارد: نبوت، امامت و الوهیت. حضرت خاتم‌الانبیاء صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم هم صاحب نبوت بود و هم صاحب ولایت، و نبوت به وجود او ختم می‌شود و حضرت على علیه‌السلام صاحب ولایت و مظهر الوهیت بود و ولایت به وجود او ختم می‌شود؛ ازاین‌رو، مقام جانشینى او فقط مظهرى از الوهیت است و اولین وصى و قائم مقام او پس از فضل‌اللّه، دخترش کلمةاللّه هى العلیا است . از عقاید دیگر آنها این است که هیچ حقیقتى بی‌صورت نیست و نخواهد بود. دلیل قطعى آنان بر اثبات این امر این است که حق در قیامت به صورتى که بخواهد مرئى خواهد شد و اهل بینش به لقاى او مشرّف خواهند شد. حق در این عالم هم به صورتهاى گوناگون متجلى می‌شود، اما به ‌رغم تجلىِ حق در کثرات اسماء، وحدت ذات حق باقى است.پس، مانند طرفداران وحدت وجود، به نظر حروفیه خداوند در همه اشیا ظهور دارد، اما کامل‌ترین ظهور حق در انسان است. خدا روح خود را به صورت کلمه در مریم دمید و عیسى علیه‌السلام پدید آمد و آن امانت هم که خدا به انسان داده، نطق یا قدرت بر اداى کلمه بوده است. به واسطه همین نطق، انسان آیینه وجه الهى و هیکل رحمانى و مسجود فرشتگان است .صفت نطق، مظهرِ اللّه است و مرگ به این حقیقت راه ندارد. پس کلمه، سرچشمه حیات باقى خواهد بود؛ ازاین‌رو عیسى نیز، که کلام و نطق حق است، زندگى جاوید دارد . درباره حروفیان و بنیان‌گذار مکتب آنان گزارشهاى ضد و نقیضى به چشم می‌خورد که تمیز درست را از نادرست دشوار می‌کند. مثلاً در پاره‌اى منابع، از تقید سخت آنان به اعتقادات و مبانى اسلام سخن رفته و در پاره‌اى دیگر به انکار اعتقادات دینى و عدم تقید آنان اشاره شده است. از جمله منابع دسته اول، خوابنامه اثر نصراللّه‌بن حسن نافجى، شاگرد فضل‌اللّه، است، زیرا نصراللّه مدت درازى با فضل‌اللّه به ‌سر برد و زندگى زاهدانه او و یارانش را در این کتاب ترسیم کرد . وى می‌نویسد که در سراسر خراسان و عراق و آذربایجان و شروان ایشان را حلال‌خور و راستگو می‌خواندند. آنان روزها به روزه و شبها به عبادت بیدار بودند و در رعایت احکام، اهتمامى بلیغ می‌ورزیدند و به‌حدى تسلیم قضاى الهى بودند که هیچ مصیبت و بلایى نمی‌توانست آنان را پریشان کند .اما از سوى دیگر آنان متهم‌اند که محرّمات را مباح دانسته و واجبات را ترک گفته‌اند. همچنین متهم‌اند که فضل‌اللّه را به عنوان ظهور ذات حق می‌پذیرند و آثارش را، مانند جاودان‌نامه، محبت‌نامه و عرش‌نامه، الهى می‌شمرند و در عبادات اسلامى تغییراتى داده‌اند، مثلاً در اذان و اقامه اشهد ان لااله الا فضل‌اللّه می‌گویند و هنگام وضو اشعارى به فارسى می‌خوانند که درباره معتقدات حروفیه است و حج را در النجق، محل قتل فضل‌اللّه، برپا می‌دارند .گفته می‌شود که آنچه از ایشان در موافقت با احکام و سنن اسلامى نقل شده، ناشى از تقیه* بوده است . باتوجه به زندگى فضل‌اللّه و آثار او به نظر می‌رسد که همه این موارد را نمی‌توان به تقیه حمل کرد، اما اعتقاد به اینکه حروفیان در مورد اعتقادات و مبادى دینى اختلاف‌نظر داشتند. یا اینکه حروفیه در طى تاریخ خود دچار تغییر و تحولاتى شده و در یک دوره، به‌خصوص پس از مرگ فضل‌اللّه و دو خلیفه‌اش علی‌الاعلى و نسیمى، مطالب خلاف اعتقادات اسلامى در آنها راه یافته است، می‌تواند منطقی‌تر باشد. البته اصطلاحات و زبانى که حروفیه براى بیان مقاصد خود به‌کار می‌بردند و اعتقاد به وحدت وجود نیز از جمله عواملى است که افراد را در فهم مقاصد آنها دچار مشکل می‌کند و گاه موجب می‌گردد حروفیه را متهم به انکار خدا یا اعتقاد به خدایى فضل‌اللّه حروفى کنند. دختر فضلنیز یکی از رهبران حروفیه بود که سرنوشتی جز دیگران نداشت و همانگونه که سروده بود در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق صادقی ز مردن نهراس مردار بود هر انکه او را نکشند در قتل عام حروفیان در تبریز به فتوای مولانا نجم الدین کشته شد. حق تکثیر : ک‍ل‍ن‌: ن‍ش‍ر روی‍ش‌، ۱۹۹۱ میلادی
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری