توضیحات
ماجرایی پر حادثه از فداکاری دو مامور مخفی متفقین در جنگ جهانی دوم برای انهدام تاسیسات بمب اتمی آلمان ستوان کی فر هیچ شکی نداشت که قضیه به کجا خواهد انجامید و از این بابت خیلی دلخور و ناراحت بود. او می خواست خودی نشان داده و به این زودی تسلیم نشود.هرماهی بینوایی هم که به جای او بود قبل از به قلاب افتادن لااقل مدتی مقاومت می کرد. با خشمی پنهانی نگاهش را به افسر مافوق خود دوخت و گفت: به(جی_ توG-2) بگویید من اهلش نیستم. سرگرد استانلی والاس، مامور ضد اطلاعات واحد 212، به آرامی ستوان کی فر را که در کنار پنجره اتاقش ایستاده و این کلمات را اد ا می کرد، برانداز نمود. حق تکثیر: تهران: خاتون،۱۳۶۷ .