توضیحات
امیر احمدی آریان خورشیدی آسمان ادبیات ایران را تابناک کرده است: خورشید سیاست. فضای خموده و گنگ و تیره و تار ادبیات دو دههی اخیر، ناگاه با نوری شدید روشن شده است، نوری که چشمهای نویسندگان نسلهای سوم و چهارم ادبیات مدرن ایران را میزند، و هنوز مانده است تا مردمکهای عادتکرده به کورسوی نیمهجان دخمهی ادبیات بیست سالی که گذشت به آن عادت کند. امروز دو خورشید آسمان ادبیات ایران را روشن میکند، یکی همان خورشید آشنای کسالتآور، که هر روز از کوههای شرق سر برمیآورد و هر شب در کوههای غرب فرو میرود، خورشیدی که نماد تکرار و روزمرگی است، و در دو دههی ناظر و شاهد بیغرضی است بر تلاش مذبوحانهی نویسندگان ایرانی در راه کشتن وقت، بر قلم بر کاغذ نهادنشان تا بیروح و بیخون زمان را بگذرانند و از سر وظیفه و اجبار، و به واسطهی فشار جایگاه نمادینشان در جامعه، داستانهایی خلق کنند تا رسالت ادبی خویش را انجام داده باشند، تا کماکان نویسنده باقی بمانند. این دست متون، که اکثر قریب به اتفاق تاریخ سالهای اخیر ادبیات فارسی را تصرف کردهاند، از آن دست نوشتههایی هستند که قدم بر ساحت ذهن و حواس خواننده میگذارند و میروند بی آن که توان بر جا گذاشتن اثری از خود داشته باشند، مسافرانی که آن قدر سبک وزن و نحیف بودهاند که در گذر از گل و لای تاریخ معاصر ایران، هیچ رد پایی باقی نگذاشتهاند.