توضیحات
ھر صبح ،به امید دیدار چشمانت چشم می گشایم تازه می شوم انگار تو نیستی اما فنجان ھا را به یادت خوب می شویم دست ھای خونینم را از معرکه ی ظرفھا جدا میکنم آرامش عجیبی است من و بوسه ی یک فنجان قدیمی بر دست ھایم حق تکثیر: نویسنده
لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.