من و برادرم: خاطرات اشرف پهلوی

من و برادرم: خاطرات اشرف پهلوی

  • 5.0 (1 رای)
  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • نویسنده : اشرف پهلوی

توضیحات

با مقدمه‌ی: محمود طلوعی دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در بخش تلخیص و نقد و بررسی کتب تاریخی، گزیده ای از کتاب «من و برادرم» را که به خاطرات اشرف پهلوی اختصاص دارد تقدیم علا قمندان و پژوهشگران تاریخ معاصر کرده است. خاطرات اشرف پهلوی نخستین بار در بهار سال ۱۹۸۰ تحت عنوان «چهره هایی در آینه: خاطرات تبعید» به زبان انگلیسی انتشار یافت و ترجمه فارسی آن به فاصله سه سال صورت گرفت. همزاد محمدرضا پهلوی دو مقدمه جداگانه برای متن انگلیسی و فارسی کتاب خود نگاشته است. بخشهایی از این دو مقدمه که یکی در سال ۵۹ و دیگری در سال ۶۲ نوشته شده، در مقدمه دیگری به قلم محمود طلوعی ادغام گردیده است. کتاب حاضر که در ۹ فصل و سیصد و هفتاد و پنج صفحه تدوین شده توسط نشر علم و در تابستان ۷۵ در شمارگان پنج هزار نسخه به بازار کتاب کشور عرضه شده است. در بخشی از این خاطرات می خوانیم: «پدرم از صمیم دل یک فرد مذهبی بود، اما در عین حال به این واقعیت نیز پی برده بود که بسیاری از آداب و رسومی که موجب عقب ماندگی ایران شده بود بقایای سنتهای دیرین اجتماعی است و نه از مبانی دین اسلام... از طرف دیگر حتی در قرآن، چادر به اصطلاح امروز الزامی نیست. بلکه قرآن از زن می خواهد که در رفتار و لباس خود رعایت اعتدال را بکند. ولی این حکم قرآن به حجاب منتهی گردید که از بقایای دورانهای گذشته است. اما باید به این موضوع توجه داشت که در حال حاضر در بیشتر کشورهای اسلامی حجاب به عنوان یک نماد سیاسی ضد غربی احیاء شده است، نه برای اجرای یکی از احکام مذهبی.» (صص۷۱-۷۰) صرف نظر از تناقضات این فراز که از یک سو حجاب صرفاً چادر قلمداد شده و از سوی دیگر گسترش روزافزون رویکرد بانوان مسلمان در کشورهای اسلامی تحت سلطه غرب، به دلیل ضدیت با غرب - نه پیروی از فرهنگ اسلامی - عنوان می شود (هرچند وقتی اشرف از فرهنگ دینی می گوید بیش از این نباید انتظار داشت) باید در نظر داشت ضدیت رضاخان با فرهنگ این مرز و بوم صرفاً در مقابله با حجاب بانوان خلاصه نمی شد بلکه «سرداری» - لباس سنتی مردان ایرانی - نیز مورد تعرض قرار می گرفت و به صورت تحقیرآمیزی در انظار عمومی توسط عوامل دیکتاتوری قیچی می شد، حتی در مورد بانوان فقط با چادر مقابله نمی شد و هر نوع حجابی یعنی روسری و مقنعه نیز از سر بانوان کشیده می شد: «حالا رضاشاه می خواست با کمک نظمیه و به خشونت جلو برود... این مراسم را کشف حجاب نام نهادند...مدرس در زندان خواف وقتی حکایت را شنید به خنده گفت: بعد از املاک، نوبت ناموس مردم شده است.» (این سه زن، مسعود بهنود، نشر علم، چاپ چهارم، سال ،۷۵ صص۲۷۷-۲۷۶) دفاع کتاب «من و برادرم» از چنین تحقیری که با دستور انگلیسی ها از طریق رضاخان بر ایران رفت و هدفش جز تخریب فرهنگ یک ملت بزرگ نبود، (تصمیمی که همزمان در ترکیه و ایران به اجرا درآمد و طی آن مردان و زنان ایرانی می بایست لباسهای سنتی را به کناری نهند و به زور کلاه و پوششی به سبک اروپایی بر تن نمایند) آیا جز بی هویت نشان دادن یک ملت است؟ هرچند رضاخان قبل از کودتا تظاهر به پایبندی به فرهنگ دینی می کرد اما همزمان با تحکیم قدرتش خواسته بیگانه را در مبارزه با فرهنگ ملی و از میان بردن سنت ها و اعتقادات دینی با شدت و جدیت تمام پی گرفت. حق تکثیر : ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر ع‍ل‍م‌، ۱۳۷۵.
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری