توضیحات
ایمان رجبی متولد (1370-مشهد) فعالیت جدی این نویسنده از 1390 آغاز شد. هم اکنون در چندین مجله و سایت مستقر در مشهد فعالیت دارد. داستان حاضر برای شرکت در مسابقه ی داستان نویسی رضوی(کبوتر حرم) فرستاده شده است. از این نویسنده به زودی مجموعه داستان خس و نی وارد بازار نشر می شود که شامل داستان های زیر می باشد. خس و نی، یادگار شهید، داغ، چادر میراث خون، کازینو بخشی از این داستان را با هم می خوانیم - یکی از سحرای ماه رمضون بود، دم پنجره فولاد خلوت بود. تو قسمت زنونه تو تنها بودی و داشتی به آقا می گفتی چشای مادرت آب مروارید آورده، ممکنه دیگه نتونه ببینه، آخه مرض قند داره و عمل براش سخته. می گفتی مادرت آرزوشه که عروسیتو ببینه. آقا جون یه کاری کن زودتر به آرزوش برسه. + تو شنیدی!؟ عجب گوشای تیزی داری. بعیدم نیست دیگه ناسلامتی مهندس مخابراتی. - نمی دونی، آخه بهت نگفتم. همونجا بود که قلبمو فتح کردی. حق تکثیر: انتشار از طرف نویسنده