Description
. در اردیبهشت 1951«م» بود که خبر مرگ ناگهانی صادق هدایت در میان ایرانیان مقیم پاریس پیچید. روزنامه لوموند، خبر آن را در چند خط انتشار داد، نوشت که صادق هدایت، شاعر معروف ایرانی، با گاز به زندگی خود خاتمه داد. آیا اشتباه بود یا عمد از جانب لوموند که هدایت را شاعر خوانده بود، در حالی که او شعری به مفهوم رایج، در عمر خود نگفته بود، ولی در معنا پر بیراه هم نبود، بوف کور که معروفترین کتاب او در فرانسه بود، بیشتر به شعر سر میزد تا به نثر. خبر، ما را برقزده کرد، هر چند که نمیبایست چندان متعجب میشدیم. تفکر و نوشتههای هدایت، زندگی را از مرگ نشأت میداد. نوشته بود که تنها یک مسئله جدی در زندگی بشر وجود دارد و آن مرگ است. یکبار دیگر در دوره جوانی و دانشجویی اقدام به خودکشی کرده بود. بعد از نگارش و انتشار بوف کور، نویسندهاش بیشتر مایه مرگ شناخته میشد تا واقعیت زنده. کسی که آثار هدایت را خوانده بود، در وجود او بیش از هر فرد دیگر در ایران، به یاد نیستی میافتاد، با دیدن او کسی را میدید که از دنیای دیگر آمده، و در خیابانهای تهران، شبح وار در گذار است. همانگونه که شب پاورچین پاورچین میرفت، او نیز در طیف زندگی خود را میلغزاند.........