توضیحات
بچههای یک شهر از دست بزرگترهای خود به تنگ آمدهاند. به پیشنهاد و کمک بادبادکی به شهری پرواز میکنند که خالی از بزرگترهاست. در آنجا بچهها امور شهر را در دست میگیرند و به کارهای مورد علاقه خود دست میزنند. اما پس از مدتی نظم شهر به هم میریزد و بچههای پشیمان تصمیم به بازگشت میگیرند. بزرگترها هم که به دنبال بچهها میگردند، پی میبرند که در حق آنها اهمال و بیتوجهی کردهاند. بچهها با بادبادک هایشان به شهر خودشان نزد بزرگترها بازمیگردند، این حادثه به آنها ثابت میکند که به وجود هم نیازمندند. حق تکثیر: نشر پرستش-1366