توضیحات
علم ما را توانا میکند که وسیله نیل به هر هدف دلخواه خود را بشناسیم، اما در کار انتخاب هدف ما را یاری نمیکند. اگر هدف شما نیستی نوع بشر باشد، علم به شما میآموزد که چگونه آن را عملی کنید. اگر بخواهید نوع بشر چنان تکثیر یابد که همه از گرسنگی و بیغدایی در آستانه مرگ قرار گیرند، علم به شما راه انجام آن را نشان میدهد. اگر بخواهید زندگی سعادتمندی را برای ابناء نوع فراهم سازید، علم به شما میگوید که چه باید بکنید. اما علم به شما نمیگوید که از میان هدفهایی که ذکر آن رفت کدام دلپذیرتر است و هرگز در شما آن ادراک غریزی را درباره نوع بشر پدید نمیآورد که در نتیجه آن در کردار گفتار خود، جانب احتیاط را رعایت کنید و دست به کارهایی نزنید که نفرت و طغیان خلق را بر میانگیزد، طغیان و نفرتی که فرو نشاندن آن تنها از یک حکومت استبدادی ساخته است. علم به شما شکیبایی و خویشتنداری نمیآموزد، شفقت و مهربانی تعلیم نمیدهد و دلبستگی به سرنوشت بشر را در شما نمیپروراند. اینها را آن قدر که بتوان از راه تعلیم و تربیت رسمی آموخت به احتمال قریب به یقین به وسیله تعلیم تاریخ و ادبیات بزرگ جهان میتوان در آدمی پدید آورد. ایجاد و پرورش این خصایل کار علم نیست، کار ادب است. (ترجمه دیگری از این مقاله در کتاب عرفان و منطق با ترجمه نجف دریابندری آمده است.) منشا مقاله : کلک، ش ۷۶ - ۷۹، (تیر ـ مهر ۱۳۷۵): ص ۶۱ ـ ۶۴.