داستانهای کوتاه، جالب و پند آموز
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- نویسنده : محمدعلی باباپور
- چاپ و سال / کشور: 2013
توضیحات
توضیحات : دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و درمیان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم می نالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهترکه شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت وچشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: ” من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم”. برچسب ها : . آبله, داستان آموزنده, داستان پندآموز, داستان عبرت آموز, داستان فارسی, داستان قدیمی, داستان کوتاه, دستان دعا کننده