توضیحات
زندگی را گم کردهام کتاب زندگی را گم کردهام، نمایشنامهای به قلم کوثر کارگر راجع به دنیای امروزی، بیاعتقاد بودن جوانان به اهلبیت و بیحرمتی به محرم است. در بخشی از نمایشنامه زندگی را گم کردهام میخوانیم: (صحنه آرام روشن میشود) زینب وارد حیاط میشود روی میز پارچ رو بر میداره و لیوان را پر از آب میکند میخواهد بخورد که صدای الله اکبر اذان به گوش میرسد زینب به آسمان نگاه میکند نور سبزی روشن میشود زینب نگاهش به سمت خانمی قد خمیده میافتد که گوشهای از حیاط ایستاده با شروع اذان خانم از سمت چپ حیاط به سمت راست میرود با محو شدن و رفتن نور سبز لیوان هم از دست زینب میافتد و میشکند صحنه کامل روشن میشود. (مادر و خواهر زینب با ترس وارد حیاط میشن با دیدن حال زینب حیران زده میشود) - مادر: خاک بر سرم یا امام حسین زینب زینب - زهرا: مامان زینب چشه؟ - مادر: نمیدونم زینب؟ زینب؟ (چند بار سیلی میزنه به صورت زینب) -زینب: هان هان (با حالت تعجب و سوالی سرشو تکون میده) - مادر:چیزی شده خوبی - زینب: اره فقد چیزه (کمی مکث) هیچی میرم برمیگردم - مادر: کجا میخوای بری؟ - زینب: گفتم برمیگردم فعلا - مادر: باشه مواظب خودت باش...زهرا بیا اینارو جمع کن الان زهره و فاطمه خانم میان - زهرا: باشه مامان کلمات کلیدی: نمایشنامه مذهبی محرم، دانلود متن نمایشنامه مذهبی، متن نمایشنامه تئاتر مذهبی، نمایشنامه مذهبی نوجوانان، نمایشنامه مذهبی برای مدرسه، نمایش های مذهبی، نمایشنامه مذهبی دانلود، دانلود نمایشنامه، نمایش نامه مذهبی، نمایشنامه مذهبی کوتاه، دانلود نمایشنامه مذهبی، برچسبها: نمایشنامه مذهبی محرم، دانلود متن نمایشنامه مذهبی، متن نمایشنامه تئاتر مذهبی، نمایشنامه مذهبی نوجوانان، نمایشنامه مذهبی برای مدرسه، نمایش های مذهبی، نمایشنامه مذهبی دانلود، دانلود نمایشنامه، نمایش نامه مذهبی، نمایشنامه مذهبی کوتاه، دانلود نمایشنامه مذهبی