توضیحات
رمان کدامین نگاه کتاب رمان کدامین نگاه به قلم ساغر داستان دختری با چهره و ظاهر معمولی و خانوادهای متوسط را روایت میکند که پس از کنکور در رشته پزشکی دانشگاه شیراز قبول میشود و به همراه پدربزرگ و مادربزرگ و عمویش در شیراز میماند، تا اینکه فرید به زندگیش وارد میشود و رازهایی از زندگی ساغر آشکار میشود..... در بخشی از کتاب رمان کدامین نگاه میخوانیم: از آن روز که فرید پیشنهاد عجیب غریبش را داده بود دلم نمیخواست جلب توجه کنم. هر چند ته دلم راضی نبود ولی عقل چیز دیگری میگفت. به راه افتادم به پایین که رسیدم عزیز نگاه مهربانش را به من دوخت و گفت :ساغر جون، کجا؟؟؟؟ - میخوام برم پیش فرناز. - برو خدا به همرات، ولی زود بیا. - چشم عزیز گلم. خودم را به آپارتمان آنها رساندم زنگ در را که زدم بدون پرسیدن در باز شد به بالا رفتم و تقهای به در خانهشان زدم فرناز با خنده در را باز کرد... بعد از سلام به داخل راهنمایی شدم خیلی به فرناز عادت کرده بودم، مثل خواهری دوستش داشتم. احساس میکردم فرناز هم نسبت به من همینطور است. ولی با این حال نمیتوانستم زیاد به خانهشان بروم (به خاطر فرید بیشعور با اون پیشنهاد مسخرش).... - چه عجب اومدی سری بهمون بزنی؟؟ (فرناز بود که طبق معمول من را از هپروت در آورد) گفتم: برو بابا خوبه هر روز همدیگه رو میبینیم. ..... کلمات کلیدی: دانلود رمان عاشقانه، دانلود کتاب عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه ایرانی، رمان عاشقانه، دانلود کتاب رمان لیلای من، دانلود رمان لیلای من، دانلود رمان ایرانی، داستان فارسی، دانلود داستان ایرانی، برچسبها: دانلود رمان عاشقانه، دانلود کتاب عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه ایرانی، رمان عاشقانه، دانلود کتاب رمان لیلای من، دانلود رمان لیلای من، دانلود رمان ایرانی، داستان فارسی، دانلود داستان ایرانی