توضیحات
عشق کهن خورشید تازه طلوع کرده بود اتاق کم کم گرمای لذت بخش آفتاب را به خود جذب می کرد و بعد از دقایقی تمام اتاق روشن می شود. اتاق فاطمه پر از اندوه بود. فاطمه زنی سی ساله است که برای مرگ شوهرش روز شماری می کند. اتاق فاطمه پر از اندوه بود، زنی سی ساله که برای مرگ شوهر پیرش روز شماری می کرد و همراه تنها فرزندشان که برای خود مردی شده بود زندگی میکرد. فاطمه حیرت زده از خواب پا میشود چشمهایش را بادستانش می مالد سپس ساعتش را از روی میز کنار تخت بر میدارد انرا میبوسد و دستش میکند دستش را روی پتو میکشد کمی مرطوب است!!... کلمات کلیدی: داستان عاشقانه، داستان اجتماعی، داستان فارسی، داستان ایرانی، دانلود کتاب داستان عاشقانه، برچسبها: داستان عاشقانه، داستان اجتماعی، داستان فارسی، داستان ایرانی، دانلود کتاب داستان عاشقانه