ده سال در عدلیه

ده سال در عدلیه

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • چاپ و سال / کشور: 2012

توضیحات

ده سال در عدلیه در این کتاب من ناچار بوده ام کارهای نیک خود را بستایم. خواسته ام پیشامدهایی را که به بیرون آمدن از عدلیه انجامید نیک باز نمایم. این مرا ناچار گردانیده که کارها و سرگذشتهای خود را چنانکه بوده برشته نوشتن کشم. باشد که کسانی پندارند که چون نویسنده خودم بوده ام چیزهایی افزوده و یا بداستان رنگ و روی فزونتر داده ام. می باید بگویم بوارونه آن کار کرده ام. چون نویسنده خودم بوده ام برای آنکه خودستایی نباشد چیزهایی را کاسته ام و در ستو دن هر داستانی کوشیده ام که رنگ و رویش کمتر باشد که فزونتر نباشد . بسیاری از داستانها را ناگفته گزارده ام. کارها و سرگذشتهای من چیزی نبوده که نهان باشد و من به آنها بیفزایم. چنانکه خوانندگان خواهند دید در هرکاری یا داستانی کسانی پا در میان داشته اند که من نامهای آنها را برده ام و بی شتر آنها زنده اند و هریکی مرد بنامی می باشد. آنگاه بیشتر این داستانها پرونده می دارد که از میان نرفته. مثلا هجده ماه که من رییس محاکم بدایت تهران می بودم و در نتیجه همین بود که داستان بیرون آمدنم از عدلیه رخ داد، کارهایی که در این هجده ماه کرده ام و کمی ا ز آنها را در این کتاب نوشتم، همه پرونده میدارد که در دفتر راکد کل وزارت عدلیه خوابیده. آنگاه چنانکه نام برده ام کسان بسیار پا در میان داشته اند. جناب آقای عبدالله بهرامی معاون وزارت می بود و چون دوستی کهن می داشتیم، من در همه کارهای وزارتیم ب ه ایشان باز می گشتم. آقای میر احمدیان که اکنون قاضی استینافست مدیر دفتر ما می بود و از همه کارها و پرونده ها آگاهست. آقای سعادت که اکنون در وزارت خارجه است و به اروپا رفته از قضات علی البدل می بودند و همیشه در دادگاه شعبه یکم می نشستند و کارهای مرا با دیده می دیدند. آقای رضا شرافتیان که اکنون هم در عدلیه است نویسنده دادگاه ما می بود و همه نوشته ها با دست او می بود. آقای نراقی که نمی دانم اکنون رییس عدلیه کجاست چند هفته به شعبه یکم آمدند و بودند و کارهای ما را دیدند. داستان محاکمه مولود خانم را که نوشته ام گذشته از کسا ن دیگر، آنروز آقا شیخ جعفر خلعتبری در دادگاه میبوده. تاکنون ده بار بیشتر رخ داده که اینمرد در خیابان جلو مرا گرفته و آن داستان را بمیان آورده و به بیرون کدام قاضی آن توانایی را دارد که چنان محاکمه ای را در یک »: آمدن من از عدلیه افسوسخواری نموده و گفته از اینگونه.« جلسه بپایان رساند؟!. آن محاکمه اگر در دست قاضی دیگر بودی دو سال در بدایت سیر کردی چندانست که اگر بنویسم دراز خواهد شد. کلمات کلیدی: زندگی نامه احمد کسروی، خاطرات کسروی، داستان عدلیه کسروی، برچسب‌ها: زندگی نامه احمد کسروی، خاطرات کسروی، داستان عدلیه کسروی
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری