توضیحات
رمان کژدم عشق داستان کژدم عشق درباره پسر جوانی که با استفاده ظاهر زیبایش موجب آسیب رسانی به جامعه و خودش میشه بخش هایی از متن کتاب: در میان تمام این وادی رنج و درد کودک متولد شد و انسان با اولین اشک به دنیا آمدند روزی که همه به او لبخند می زدند و این لبخند های زیبای امروز کاش همیشه تا فردا ها هم به تو لبخند بزنند و دوباره مثل امروز تمام لبخند ها زیبا باشد. کودک را نزد مادر بردند و مادر بی اختیار او را بهرام صدا زد و پدر برایش هویت شد بهرام زیبا ترنج. و اینگونه زندگی بهرام شروع شد. بهرام یک برادر بزرگتر و یک خواهر بزرگتر داشت.آن قدر چشمان او زیبا بود که از همان روز اول عشق او بر تمام دل ها نشست سالی گذشت و حالا او یک خواهر کوچک تر هم داشت. بهرام مانند خورشیدی در خانه می درخشید و امروز مادر بر او لبخند می زند و برایش دعا می کند مهر او در تمام دل ها قرار گیرد. نمی دانم باید دعا می کرد او هم قلبی داشته باشد یا نه... سالها می گذشت و بهرام همیشه عادت داشت این جمله را بشنود.فرزند زیبای من دوستت دارم. اما او همیشه تنها بود .میان این همه عشق تنها بود و حتی با خود هم بیگانه بود .در دلش آرزوهای بزرگ داشت سالها گذشت و پدر سرمایه اش را در زندگی باخت و و او وارد مرحله ای دیگر از زندگی شد و روحی که دیروز با رنگی دیگر پوشانده بودند امروز لباس سادگی بر تن می کرد و او باید به زندگی ادامه می داد. ... کلمات کلیدی: رمان، داستان، داستان عاشقانه، رمان عاشقانه، رمان هیجانی، رمان جالب، رمانتیک، عشق، عشق زمینی، کژدم عشق، برچسبها: رمان، داستان، داستان عاشقانه، رمان عاشقانه، رمان هیجانی، رمان جالب، رمانتیک، عشق، عشق زمینی، کژدم عشق